سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سبک ؛ قدم قدم با یه علم

شعر
#متین_مرادی

بند اول

(یا فاطمه جونم فدات
میریم همه برای ساخت بارگات
یه لطفی کن بخر مارو
ماییم یه جمعی از تموم نوکرات)2

حسن رو میبینم تو کوچه
افتاده جلو چشم شما
شنیدم که میکشی خانوم
دستی بر جای لطمه ی ما

ضریح همسرت با صفاست
قبله گاه همه عاشقاست
هرشب شب جمعه پاتوق من
زیر اون ایوون طلاست

(یا فاطمه جونم فدات
میریم همه برای ساخت بارگات
یه لطفی کن بخر مارو
ماییم یه جمعی از تموم نوکرات)2

بند 2

تو کوچه یکی زد محکم با
قلافش رو بازوی شما
حسن گفت نزن نامرد بس کن
کار نداره مادرم با شما

هی چادرو تکوندیو
یه دست به دیوار و یه دست به پهلوتون
دم میزنیم یه عمره با رفیقامون از قصه ی غریبیتون

(یا فاطمه جونم فدات
میریم همه برای ساخت بارگات
یه لطفی کن بخر مارو
ماییم یه جمعی از تموم نوکرات)2

بند 3 #کربلا

تو گودال یکی زد با خنجر
روی حنجر ارباب ما
زینب هم گفت کسی نشنیده ندای هل من ناصر ما
تو خیمه، گاه دیدم جبرائیل
سینه زنان اومده از راه
میگه که تسلیت میگم به
مادر اربابم تو این راه

(یا فاطمه جونم فدات
میریم همه برای ساخت بارگات
یه لطفی کن بخر مارو
ماییم یه جمعی از تموم نوکرات)2


#خادم_الحسین_علیه_السلام

شعر از
#متین_مرادی





تاریخ : دوشنبه 96/10/4 | 8:1 عصر | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

  • paper | بلاگ اسکای | ایران موزه